جهانِ من

از دیدِ من؛ ذهن من جهانِ من است و افکارم نفس

تو نمیمیری


همانکونه که سال‌های سال من در این افکار پوسیده ام دست و پا زدم،

 فکر کردم جان دادم،

 فکر کردم جان کندم،

 فکر کردم و نفس بریدم اما نمردم،

 توهم نمیمیری، 

همانگونه که زمستان با کوچ پرستوهای نمرد.

تو نمیمیری چراکه در روح من نامیرا شدی...

sara.aamh
1403/03/02
17:17
1 نظر

میخواستم آدم بهتری باشم

در من حرف های نگفته ای مانده، که از مسیر رفتن جاده ها دیدم

میخواستم آدم بهتری باشم، اما هر شب از خودم انتقام میگیرم

فکر من شب روز رفتن بود، تا که معنای ماندن را فهمیدم

در تکاپوی بودنت بودم، یکدفعه دیدم ذره ذره میمیرم

منو تو به یک خط اتصال داریم، تو بمان اینبار من میرم

گیرم اینبارم تو زودتر رفتی، مقصد بعد را چه خواهی کرد؟

از کدامین جهان سفر کردی؟به کدام دل سفر خواهی کرد؟

جاده ها تمام شده ای نامرد، به کجا پرواز خواهی کرد؟

تو سیاح خورشیدی و من ، در فراغت تب خواهم کرد

گیرم اصلا اینبار هم رفتی، این زمان صبر ببینم چقدر خواهی کرد... 

sara.aamh
1403/03/01
02:02
0 نظر

جهانِ من

جهانِ من

ذهن من جهانیست که در آن زیستن دشوار است. کلمات در اینجا در حکم خشاب های پُر شده از تکه های قلب کسانیست که همیشه صبور بوده اند. اکسیژن در اینجا کم است فرصت فکر کردن نمیدهد تا میتوانی دم بگیر که فرصت بازدم از آن تو نیست. من خود را چنان یافتم که حال جهان از آن من است اما باز نفهمیدم این جهان همان است که من میبینم؟ یا توهم میبینی؟ توهم میبینی که پرندگان شبها گوش نوازتر میخوانند؟ من بوی بهارنارنج را در پاییز قویی تر حس کردم تو چی؟ نفهمیدم این جهان را اشتباه آمده ام یا نه. شایدم خوابم؟ شاید هم سفر کرده ام. اما نه نمیتوان اشتباه باشد اگر اشتباه بود هنوز هم شیر داغ وسط زمستون قبل خواب عصرانه اینقدر میچسبید؟ نه نمیتواند دروغ باشد اما اگر جای من همینجاست چرا باز هرچه تلاش میکنم نمیفهمم معلم اقتصاد چه میگوید؟ بگونم من یک ایستگاه زودتر پیاده شدم حالا چقدر باید منتظر باشم که به قطار بعدی برسم؟ اگر دیر برسم چی؟ اگر رسیدم ولی جای من پُر شده بود چی؟ یا اگر خواب بمانم مجبور شم تا آنجا بدوم یا تا ابد مجبور شم توی این دیوونه خونه بمونم چی؟نه

من که هرطور شده خودم رو میرسانم اما کاش سر وقت برسم

sara.aamh
1403/02/30
19:21
0 نظر

موزیک پلیر