جهانِ من

از دیدِ من؛ ذهن من جهانِ من است و افکارم نفس

عشق سیاه‌پوش من

برای از تو نوشتن کاغذ نداشتم

قلب و تنم داد زد من هستم

شروع کردم ولی جوهر نداشتم

خون و رگم اما گفتند خستم

نوشتم و نوشتم و گذاشتم

سر و جانم بگویند که مستم

دلم میخواست بمیرم و نمانم

زمانی که گرفتند از دو دستم

گرفتند و بستند دست راستم

نخواستند بنویسم، نذاشتند

به من زنجیر زدند، اما جستم

نمیدانستند من چپ دستم

sara.aamh
1403/08/08
22:22
0 نظر

موزیک پلیر