صبر کن...
ساقیا برخیز و دَردِه جام را ... خاک بر سر کن غمِ ایام را
ساغرِ مِی بر کَفَم نِه تا ز بَر ... بَرکِشَم این دلقِ اَزرَقفام را
گرچه بدنامیست نزد عاقلان ... ما نمیخواهیم ننگ و نام را
باده دَردِه چند از این بادِ غرور ... خاک بر سر، نفسِ نافرجام را
دودِ آهِ سینهٔ نالانِ من ... سوخت این افسردگانِ خام را
محرمِ رازِ دلِ شیدایِ خود ... کس نمیبینم ز خاص و عام را
با دلارامی مرا خاطر خوش است ... کز دلم یک باره بُرد آرام را
ننگرد دیگر به سرو اندر چمن ... هرکه دید آن سروِ سیماندام را
صبر کن حافظ به سختی روز و شب ... عاقبت روزی بیابی کام را
* لِسانُالْغِیْب، تَرجُمانُ الْاَسرار، "حافظ شیرازی
#فال_روزانه