رو به رو
روبروم راهِ شبه ، پشتِ سر دره ی گرگ
رو لبم باز دوباره مُرد ، یه لبخند بزرگ
رو تنم زخمه و مار ، توو سرم بادو هوس
میکشم با تو نفس ، توو بهشتم با تو حتی توو قفس
رو تنت شب بنویس ، شده با قطره ی خون
تو بزن خط روی هیس ، تو بکِش خط و نشون
رو همه شهر تو بریز ، نور و عشق از دل و جون
بزن توو خط جنون ، تو بزن اصلاً توو خاکی
ولی خب حدو بدون