جهانِ من

از دیدِ من؛ ذهن من جهانِ من است و افکارم نفس

میخواستم آدم بهتری باشم

در من حرف های نگفته ای مانده، که از مسیر رفتن جاده ها دیدم

میخواستم آدم بهتری باشم، اما هر شب از خودم انتقام میگیرم

فکر من شب روز رفتن بود، تا که معنای ماندن را فهمیدم

در تکاپوی بودنت بودم، یکدفعه دیدم ذره ذره میمیرم

منو تو به یک خط اتصال داریم، تو بمان اینبار من میرم

گیرم اینبارم تو زودتر رفتی، مقصد بعد را چه خواهی کرد؟

از کدامین جهان سفر کردی؟به کدام دل سفر خواهی کرد؟

جاده ها تمام شده ای نامرد، به کجا پرواز خواهی کرد؟

تو سیاح خورشیدی و من ، در فراغت تب خواهم کرد

گیرم اصلا اینبار هم رفتی، این زمان صبر ببینم چقدر خواهی کرد... 

sara.aamh
1403/03/01
02:02
0 نظر

موزیک پلیر