جهانِ من

از دیدِ من؛ ذهن من جهانِ من است و افکارم نفس

تمام من

تمام عمر مرا مهر آشنایی برد
تمام عشق مرا داغ بی وفایی برد

sara.aamh
1403/06/22
16:16
0 نظر

هیچ

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم

که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

sara.aamh
1403/06/22
15:15
0 نظر

علی (ع)

و مرغان آسمان به بلندای جایگاه من پرواز نتوان کرد 

sara.aamh
1403/06/22
00:00
0 نظر

خطر کردم ، خطا کردم

به او، خود آشنا کردم

رهانیدند، رها کردم

شب روزم ثنا کردم

دمادم، خود صدا کردم

شنیدم، بی بها کردم

به تو من اکتفا کردم

به خود اما جفا کردم

خودم را بیش از اینها من صدا کردم

خطا کردم ، خطر کردم

 

sara.aamh
1403/06/21
00:01
0 نظر

روح

برای وصف احساسم 

هزاران بیت، شعر نوشتم 

قلمِ روح از رنگ نیوفتاد

اما،

کاغذ های صبرم ته کشیده است…

sara.aamh
1403/06/20
23:23
0 نظر

زمان

زمان درمان دردهای سر باز زده است 

اما تاحالا دلتنگ شده ای ببینی زمان چقدر کند میگذرد؟

اما  اتفاقی در خیابان دیده ای کسی را که نمک روی زخمت بود؟

ان موقع است که ایستادن ساعت را حس کنی 

باطری اش را عوض نکن برای من پر از خاطره اس

با دست به عقب برگردان تا دوباره تجربه کنم بودنت را در اوج‌ نبودنت

sara.aamh
1403/06/19
23:23
0 نظر

آشفته

دلتنگ یعنی من 

هرجا پِیِت رفته بودم،

دلتنگ برگشته بودم 

آشفته، خسته انگار 

از جنگ برگشته بودم”

sara.aamh
1403/06/19
22:21
0 نظر

رو به رو

روبروم راهِ شبه ، پشتِ سر دره ی گرگ

رو لبم باز دوباره مُرد ، یه لبخند بزرگ

رو تنم زخمه و مار ، توو سرم بادو هوس

میکشم با تو نفس ، توو بهشتم با تو حتی توو قفس

رو تنت شب بنویس ، شده با قطره ی خون

تو بزن خط روی هیس ، تو بکِش خط و نشون

رو همه شهر تو بریز ، نور و عشق از دل و جون

بزن توو خط جنون ، تو بزن اصلاً توو خاکی

ولی خب حدو بدون

sara.aamh
1403/06/19
00:00
0 نظر

تابستون

یخ بسته قلبی که در تابستون میتپد 

sara.aamh
1403/06/18
23:23
0 نظر

عشق و نفرت

حیف طلا خرج مطلا شود…

عشق و نفرت همه یک جا شود…

sara.aamh
1403/06/18
03:03
0 نظر

بیا

بیا؛

تا زمان هست بیا

تا هنوز وقت سحر هست بیا 

تا چشمام هنوز نور امید دارد 

تا رمان به فصل دو نرسیده 

تا شب طولانی نشده 

‌تا “شبهای‌روشن” به چاپ آخر نرسیده…

 بیا

sara.aamh
1403/06/17
23:23
0 نظر

موزیک پلیر