غم نخورم
سجده کنم پیشکش آن قد و بالا چه شود ... دیده کنم پیشکش آن دل بینا چه شود
باده او را نخورم ور نخورم پس کی خورد ... گر بخورم نقد و نیندیشم فردا چه شود
باده او همدل من بام فلک منزل من ... گر بگشایم پر خود برپرم آن جا چه شود
دل نشناسم چه بود جان و بدن تا برود ... غم نخورم غم نخورم غم نخورم تا چه شود
*جلالالدین محمد بلخی