ماندن
حال من امشب ندارد هیچ میلی
که چون مجنونم و تالی تو لیلی
چنان بیواره ام همچون قطاری
ندارد ترمز نیست هیچ ریلی
ببار باران که من دنبال بهانه ام
نمیدانم برم یاکه بمانم
ببار امشب که من باتو ببارم
ببار تا من برای تو بمانم
من از آن شب که اینجا میمانم
فقط یک چیز را خوب میدانم
که با تو، بی تو خواهم مرد به زودی
ولی آنجا مترصدت میمانم